فصل سرد من

وقتی عشق عشق واقعی باشد زمان حرف احمقانه ایست

فصل سرد من

وقتی عشق عشق واقعی باشد زمان حرف احمقانه ایست

من بی می ناب زیستن نتوانم

یکشنبه، 30 آذر، 1382
 
سلام اول از همه اونایی که صفحمو میخونن و نظر میدن مرسی(چه جمله ایی!!)
من به چند تا از اون وب لاگا تونستم وارد بشم ولی بقیه فیلتر شده اونایی که ای میل داشتن براشون میل زدم ولی اونایی که ای میل نداشتن هیچ کاری نتونستم کنم
خوب اول این نظرو داشته باشید
سلام. نمی دونم چرا بعضی ها دوست ندارند به عمق یه شعر پی ببرند. نباید همیشه آنطور که میبینیم قضاوت کنیم.به منم سر بزن. خوشحال میشم.
من میخوام به این عزیز بگم
نمیدونم چرا بعضی ها دوست دارن به این سادگی ادما رو محکوم کنن
نمیدونم چرا بعضی ها دوست دارن به همه چی رنگ وبوی معنویت بدن
نمیدونم چرا بعضی ها دوست دارن به این سادگی قانون صادر کنن
نمیدونم چرا بعضی ها دوست دارن خودشونو با یه دیوار از بقیه جدا کنن و اسم اون دیوارو بزارن معنویات دید عمیق....
نمیدونم چرا بعضی ها دوست دارن نظریات شخصی خودشونو زیر پوشش دید عمیق به خورد بقیه بدن
مثلن اگه با دید عمیق به این شعر خیام نگاه کنی یه چیز دیگه میفهمی؟؟!!
من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشید بار تن نتوانم
من بنده ان دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم

به من بگو چی ا زاین میفهمی
یا این
از جمله رفتگان این راه دراز
باز امده ای کو که بما گوید راز
هان بر سر این دو راهه از روی نیاز
چیزی نگذاری که نمی ایی باز
فکر نکنی اون قدر بی جنبه ام که تحمل انتقاد ندارم نه این طور نیست این انتقاد نیست بلکه دوست دارم بدونم چیز به این واضحی رو چرا ان قدر میپیچونی؟؟؟؟؟؟؟؟
خوب نظرتون در مورد این شعرا چیه
اینا از شاعری یه به اسم منیژه در قرن ۶ معاصر سلطان سنجر سلجوقی

*شوریده دلم از پی زیبا صنمی رفت
بیچاره گدائی که پی محتشمی رفت
گر نامه سیاهم چه گناه از طرف من
در روز ازل بر سر هر کس قلمی رفت

*شبها که بناز با تو خفته بودم همه رفت
دژها که بنوک مژه سفتم همه رفت
ارام دل و مونس جانم بودی
رفتی و هر انچه با تو گفتم همه رفت

* اشکم ز دو دیده متصل می اید
از بهر تو ای مهر گسل می اید
زنهار بدار حرمت اشک مرا
کاین قافله از کعبه دل می اید

*هر شب ز غمت تازه عذابی بینم
در دیده بجای خواب ابی بینم
وانگه که چو نرگس تو خوابم ببرد
اشفته تر از زلف تو خوابی بینم

شب تار است و گرگان میزنن میش
دو زولفونت حمایل کن بیا پیش
از ان کنج لبت بوسی بمو ده
بگو راه خدا دادم به درویش(بابا طاهر)
در مورد این شعرا حتمن نظر بدبد
فعلن بای
نظرات 1 + ارسال نظر
امید چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 01:03 ق.ظ http://whitrose.blogsky.com/

سلام دوست من.
شرمنده من بایستی زودتر میومدم پیشتون.
وبلاگ جالبی داری.امیدوارم موفق باشی.من با تبادل لینک موافقم.
بهم سربزن و اگه نظرت عوض نشده بگو.
قربان شما.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد